کد مطلب:68014 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:439

خطوطی از اهداف











ما در این مقدمه، به یاد كرد صفات بارز و مواهب صاحب «الغدیر»، چندان نپرداختیم، اما به اشاره برخی را باز گفتیم. صاحب «الغدیر» نخست در دامان پدر و نیایی اهل تقوی و علم و ولاء پرورش یافت. سپس راهی نجف شد و در پرتو انوار علوی و محضر عالمان بزرگ زمان به مراحل عالی علم و اجتهاد و فضیلت نفسی و موقعیت اجتماعی و شهامت اخلاقی نایل آمد. او به جز این صفات كسب كرده، از مواهب والایی چون قامت بلند، پیكر رشید، دل شجاع، كالبد توانا، استخوابندی درشت و متناسب، سیمای جذاب، چشمان درشت و سیاه و نافذ و عمیق و محبت بار و هیئت شكوهمند (و به تعبیر ابن سینا «سمت

[صفحه 224]

رشید») برخوردار بود. و در چنین پیكری روحی بزرگ و دلی «چون دشتهای بی انتها»جای داشت كه احساسات بیكران و تعقل وافر آن، موجب این همه بركت علمی و اجتماعی شد. و همراه این صفات اكتسابی و طبیعی فضایل ارجمند دیگری داشت چون قاطیعیت كامل، شجاعت مقدس، ایمان سوزان، اخلاص سرشار، عاطفه ای چون جوهر نسسیم، و عشقی- چونان عظمت- به خاندان پیامبر... عشق او به خاندان پیامبر زبانزد خاص و عام بود. و ایمان عمیق و كوهین وی را هر كس با او معاشرت كرده بود، به ویژه خواص، به خوبی درك كرده بودند. او عالمی بود كه دیدارش خدا را به یاد می آورد و اولیای خدا را و به حق ملاقات او به انسان ایمان می داد و روح ولای علوی را در جان آدمی می دمید. و اگر از این مایه، شعله ای در وجود هر كس بود، آن را شعله ورتر می ساخت. او وجودی بود سرشار از حق و مملو از یقین و بصیرت. به هنگامی كه در مدرسه ی نواب مشهد (تابستان سال 1338 ش) به درخواست مردم، ده شب، به منبر رفت و آن مجلس معروف برپا گشت و توده های انبوه گرد آمده ساعتها به سخن او گوش می دادند، یكی از شبها، به مناسبتی از قیامت سخن می گفت و قیامت می كرد. تو می گفتی كه این عرصات محشر است كه در برابر دیدگان آدمی پدیدار می گردد.[1] .

و پس از این همه، از صفات سرآمد وی، اراده ی پولادین او بود. اراده ای كه به گفته ی ناقدان، برندگی شمشیر در آن نهفته بود، كه هر صعب و سختی را در

[صفحه 225]

برابر او سهل و ناچیز جلوه می داد، اراده ای همسان كوهها و همتی همبر قلبه ها. پس می سزید اگر او از جمله این ابیات را سرود روح خویش می خواند:

[صفحه 226]

دارالتألیف (یا به تعبیری: غرف التألیف) نیز بپردازد.

از اینجا به بعد، چند مسئله ای را كه به عنوان آرمانهای او ذكر می كنم، چیزهایی است كه از خود وی شنیده ام و به این دلیل مطرح می كنم تا والا همتان و بزرگان دین- آنان كه دارای این گونه دیدهایند- به این مسائل توجه داده شوند و به تعقیب اهداف این مصلح فقید برخیزند، مخصوصا مسئله ی مهم و واجب الاقدام «رسیدگی به نشریات جهان درباره ی اسلام».



صفحه 224، 225، 226.





  1. و به هنگام تهیه ی این كتاب، چون من از جمله، از یك تن از عالمان پاك و مجاهد و شریف و علوی خواستم تا برای این كتاب مقاله ای بنویسد گفت: «من مقاله ام را درباره ی ایمان و اخلاص عظیم وی می نگارم و شواهد و تجربه هایی را كه خود از آن دارم به قلم می آورم- ایمانی كه «الغدیر» هم اثری بود از آثار آن». اما دست ستم، آن عالم را از ما دور داشت و آن مقاله نوشته نشد.